ایدئالیسم آلمانی
راهنمای کمبریج
کارل آمریکس
مترجم: حسن مرتضوی
ناشر: علمی و فرهنگی
تعداد صفحه: ۵۲۴ صفحه
قیمت: ۳۰ هزار تومان
فرهنگ امروز: ایدئالیسم آلمانی بسیار وامدار فیشته و شلینگ است و با نام آنها گره خوره است. در پیوستاری که از کانت به هگل ترسیم میشود، این دو فرد دو نقطۀ کاملاً برجسته هستند. علیرغم شباهت بیوگرافیکِ جالب بین این دو، تفاوت آنها در تاریخ فلسفه از اهمیتی معنادار برخوردار بوده است. هگل پس از ورود به ینا، با نگارش رسالۀ «تفاوت نظام فلسفی فیشته و شلینگ» فیالواقع ایدۀ پایان فلسفه را به نقد میکشد. در آلمان آن زمان، کم نبودند افرادی (مثلاً راینهولد) که گمان میکردند فلسفه با کانت یا در واقع با تفسیر فیشته از کانت، به نقطۀ اوج و کمال خود دست یافته و به پایان محتوم خود رسیده است. مثلاً راینهولد در همین راستا معتقد بود فلسفۀ شلینگ صرفاً تکرار فلسفۀ فیشته است. در واقع امر، راینهولد یکی از فیلسوفان همدورۀ کانت است که نقش مهمی در معرفی کانت به جامعۀ آلمانیزبان دارد. راینهولد برآن بود که فیشته تمام امکانات نهفته در اندیشۀ کانت را محقق ساخته و ازاینرو فلسفه به انتهای خودش رسیده است.
درست در همین سیاق است که نشان دادن تفاوت بین نظام فلسفی فیشته و شلینگ، اهمیت شایانی پیدا میکند. هگل برای نقد انگارۀ «پایان فلسفه» نزد راینهولد ایدهای کانونی در رسالۀ «تفاوت نظام فلسفی فیشته و شلینگ» دارد و آن یکی نبودن فلسفۀ شلینگ با فلسفۀ فیشته است. به نظر هگل، ناتمامیتی در فلسفۀ فیشته وجود دارد که هنوز نمیتوان به آن بهعنوان پایان فلسفه اندیشید. وانگهی اندیشۀ شلینگ به فلسفۀ جامع سیستماتیک نزدیکتر است و از این حیث، فراتر از اندیشۀ فیشته (و کانت) میرود. به نظر هگل، سرنوشت فلسفۀ کانت و فیشته، تقلیل دادن فلسفه به منطق و روش خواهد بود. رسالۀ «تفاوت نظام فلسفی فیشته و شلینگ» بهشدت نشان از شلینگ دارد و بهطور ویژه وامدار اوست.
اما علیرغم برتری اندیشۀ شلینگ بر فیشته، ظاهراً هگل بعدها شلینگ را نیز از تیغ انتقاد مصون نمیدارد. البته نقد هگل بر شلینگ بیشتر در «پدیدارشناسی روح» ظاهر میشود. بهطور مجمل، نقد هگل بر شلینگ آن است که فلسفۀ اینهمانی وی سر از احساس و هنر درمیآورد، نه عقل و خرد. به نظر شلینگ، امر مطلق به چنگ احساس (هنر) درمیآید، نه خرد (فلسفه). حالآنکه هگل معتقد بود هنر مرتبهای نازلتر از فلسفه دارد؛ خصوصاً در به چنگ آوردن امر مطلق. اگرچه هگل در رسالۀ «تفاوت نظام فلسفی فیشته و شلینگ» نشان میدهد که تفاوت این دو فیلسوف، تفاوتی اصیل و حقیقی است، اما این برداشت از تفاوت و اصالتِ آن چندان معنا و جایگاهی در هگل پخته، بهویژه در «پدیدارشناسی روح» ندارد. به نظر هگل در «پدیدارشناسی روح»، نظامهای فلسفی متفاوت، صرفاً گامهایی در ظهور امر مطلق هستند. در واقع آنها فقط لحظاتی در حرکت آگاهی بهسمت دانش مطلقاند و از این حیث، تفاوت و غیریت آنها نسبت به هم، در جریان حرکت و صیرورت روح رنگ میبازد و تفاوت به امری گذرا و فرعی بدل میشود.
ایده آلیسم آلمانی راهنمای کیمبریج از مجموعه اندیشه و اندیشه ورزان اخیرا از سوی انتشارات علمی و فرهنگی روانه بازار کتاب شده است. کتاب ویراسته کارل آمریکس است و حسن مرتضوی آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب راهنمایی جامع و نافذ و روشنگر درباره آنچه دوره کلاسیک فلسفه آلمان تلقی می شود، است. مجموعه مقالات این کتاب توسط نویسندگانی چون فریدریک بیزر، پل گایر، آلن.وود و چارلز لارمور و دیگران به نگارش درآمده است. کارل آمریکس استاد فلسفه در دانشگاه نتردام و یکی از ویراستاران مجموعه کمبریج درباره تاریخ فلسفه است. در این مجلد درباره کانت، فیشته، هگل و شلینگ و دیگر معاصران شان مانند هولدرلین و شلایرماخر -که نفوذشان چشمگیر اما آثارشان در دنیای انگلیسی زبان، همچنین در زبان فارسی کمتر شناخته شده- با جزییات بحث می شود.
نظر شما